پنج شنبه، 13 اردیبهشت 1403
روژان پرس » اخبار » نقش چالش‌های سازگار در رفتارهای سلبی علیه زنان اجتماعی 

ثریا مطهرنیا

نقش چالش‌های سازگار در رفتارهای سلبی علیه زنان اجتماعی 

0
کد خبر: 796

نقش چالش‌های سازگار در رفتارهای سلبی علیه زنان اجتماعی 

این اولین اهانتی بود که متوجه آن شدم و قابل قبول نبود از فردی استفاده‌ی ابزاری و دکوراتیو شود و در موردش سخن بگویند(چیزی که به آن در جامعه شناسی "ارزش نمادین" گفته می‌شود)، اما در عین حال  موجودیت و افکارش به رسمیت شناخته نشود، مخصوصا اگر زن باشد. 
یکی از مولفه‌های مهم در انواع مدیریت‌ها (از مدیریت سازمانی تا مدیریت اجتماعی) پس از فهمیدن چگونگی پرورش دادن و پرورش یافتن مدیران (Cultivating Leadership)، توانایی درک موضوعی است که برجسته‌ترین متخصصان در دانشگاه هاروارد در این سال‌ها روی آن کار کرده‌اند و عبارت از مفهوم؛ مدیریت تطبیقی(Adaptive Leadership) است. 
در مدیریت تطبیقی از حل چالش‌های واقعی که ترکیبی از دو نوع چالش فنی و چالش آداپتیو  است صحبت می‌شود؛ اما برای ادراک‌سازی از این مفهوم ابتدا باید تعریف چالش را بدانیم. 
چالش عبارت است از؛ مانع احتمالی رسیدن به هدف که نیاز به فعالیت جسمی و ذهنی برای برطرف کردن در یک مسیر متغیّر و کمتر قابل کنترل دارد، به عبارت ساده تر؛ چالش در ارتباط با تغییر به وجود می‌آید. 
حال که با معنای چالش و چرایی به وجود آمدن‌اش آشنا شدیم به تمایز چالش‌های فنی و آداپتیو می‌پردازیم. 
الف. چالش فنی؛ به راحتی شناسایی می‌شود، راه حل برای آن موجود است، با ابلاغ و پیگیری قابل حل است و به دلیل ماهیت عینی و پدیدار شونده، همه وجود آن را قبول می‌کنند و آن چالش به سرعت حل می‌شود، مانند نقص خودرو، مانند باگ یک برنامه‌ی اندرویدی، مانند اشتباه در صدور یک فیش حقوقی و صدها مثال دیگر. 
ب. چالش آداپتیو یا سازگار؛ شناسایی آن سخت است و معمولا انکار می‌شود، نیاز به تغییر نقش و رویکرد، روابط و سوگیری‌ها دارد، با طرح مسئله و تعامل با انسان‌ها قابل حل است و چون در پذیرش آنها مقاومت‌های مختلف قابل درک و گاه غیر منطقی و احساسی از قبیل عادت و وفاداری و احساسات غیر ضروری شبه اخلاقی وجود دارد برای حل آنها می‌بایست، ابتدا چندین مسیر و راه حل را امتحان کرد. 
با این مقدمه به ذکر دو خاطره می‌پردازم، تا نمود عینی چالش‌های آداپتیو پیش‌روی زنان در جامعه را بازخوانی کنم. در یکی از مناسبت‌ها، عده‌ای از افراد تصمیم گرفته بودند، تا مراسمی مناسبتی برگزار و در بخشی از مراسم به عملکرد اینجانبه هم اشاره شود، هر چند که از تعداد زیاد دعوت‌ها، معمولا به دلایل کاری و مشغله به بخش اندکی از میزبانان محترم و گرامی توان پاسخ در اجابت دعوت دارم، اما به رسم ادب و اتفاقی، به شرکت در آن مراسم پاسخ مثبت دادم. 
  معمولا در اینگونه مراسم رسم است از فردی که از او تجلیل می‌شود هم برای ایراد سخنانی برای حاضرین دعوت شود و من فکر می‌کردم چند نکته‌ مهم از چالش‌های فنی و آداپتیو ملی و محلی را می‌توانم در نطق خود به صورت کوتاه ارائه کنم و تصمیم گرفتم در جنبه‌ی آموزشی در مورد چالش‌های کشور و راه حل‌های در دسترس نکاتی را مطرح سازم و از جنبه‌ی فرهنگی نیز در مورد چالش‌های آداپتیو زن به مثابه‌ی فعال اجتماعی با اشاره به تجربه‌ی زیسته‌ام سخن بگویم. 
هنگامی که از گرداننده مراسم خواستم تا مقطع صحبت مرا به صورت تقریبی بگوید تا آمادگی‌ام در جهت ایراد نطق را بسنجم؛ پاسخ داده شد: با توجه به صراحت صحبت‌هایتان و شرایط این روزها هم خوب نیست، تصمیم گرفته شده است که شما صحبت نکنید!! 
این اولین اهانتی بود که متوجه آن شدم و قابل قبول نبود از فردی استفاده‌ی ابزاری و دکوراتیو شود و در موردش سخن بگویند(چیزی که به آن در جامعه شناسی "ارزش نمادین" گفته می‌شود)، اما در عین حال  موجودیت و افکارش به رسمیت شناخته نشود، مخصوصا اگر زن باشد. 
یکی از بخش‌های مهم نطق‌ام در مورد همین چالش زن اجتماعی با اشاره به تجربه‌ی زیسته‌ام بود و وقتی این رفتار را دیدم مطمئن شدم که نکته‌ای که می‌خواستم به آن اشاره کنم کاملا واقعی اما انکار شده و از جنس چالش‌های آداپتیو است. 
برای همین تصمیم گرفتم از مراسم خارج شوم و به دنبال فعالیت‌ها و دیگر پیگیری‌های‌ام بروم. 
اما به هر روی این وقت اختصاص داده شد و بعد از بحثی کوتاه در مورد چالش‌های ملی در حوزه‌ی آموزش، به کلیاتی در مورد چگونگی پیگیری و مسیرهای حل آن در نوشته‌ها، مقالات و فعالیت‌هایم اشاره داشته و به اطلاع حضار رساندم و سپس در حوزه‌ی چالش‌های آداپتیو، مشکلاتی که مبتلابه معلم زن به مثابه‌ی یک فعال اجتماعی است را به صورتی مصداقی و با اشاره به شخص خود، مطرح کردم تا به صورت عینی و بدون اشاره کردن به دیگر زنان (که مشکلاتی از این دست را با من به عنوان درد دل مطرح می‌کردند)، مسئله را تبیین نمایم و از افراد بخواهم که نسبت به عاداتواره‌های گفتمانی و مسائل آداپتیو که در اثر تغییرات اجتماعی و عدم تطبیق با شرایط ایجاد می‌شود فکر و تامل کنند تا یک خروجی کارگاهی از یک مفهوم پردازی کوچک به دست آید، چرا که معمولا عادات و انگیزه‌های مختلف شخصی پیدا و پنهانی وجود دارند که با ادراکی نادرست، روند فعالیت‌های اجتماعی و قانونی را تخریب می‌کنند و با به وجود آوردن یک اکوسیستم منفی و مواجهه‌ای، فضای مشارکت‌های مدنی برای فعالین اجتماعی که نیاز حیاتی امروز ما در تحکیم قدرت ملی است را دانسته
یا نادانسته، مسدود می‌نمایند. 
نطق‌ام به پایان رسید و صبح روز بعد تلفن همراهم را روشن کردم و آماده‌ی پیگیری فعالیت‌هایم شدم، باور کردنی نبود، که با چه رفتار نسنجیده‌، خشن و میان‌مایه‌ای در قالب همان چالش‌های آداپتیو مواجه شدم. 
به عنوان یک معلم که با مقولات علمی و آموزشی برخورد می‌کند، از ذهنم گذشت که آیا؛ ارسال کننده‌‌ی پیام طرح یک مطلب ساده و تجربه‌ی زیسته‌ی کلی در مفهوم سخنان‌ام را دریافته بود یا خیر و چه مولفه‌هایی موجب می‌شود تا با یک سوگیری ناروا مواجه شوم و به نتایجی هم رسیدم، تعارض ایجاد شده از جنس همان چالش‌های لیدرشیپی مسئولان جامعه است که قدرت ادراک و برخورد ایجابی با نقد یا دیدگاه علمی را ندارد. 
وقتی از چالش‌های آداپتیو صحبت می‌کنیم دقیقا همین چالش است، یعنی محیطی که معدود روابط، عادات، وفاداری‌ها، احساسات و سوگیری‌های تهاجمی و سلبی را به عنوان یک سیستم در خود جای می‌دهد موجب می‌شود در برابر تغییر که سهل است، حتی در برابر شناسایی مشکل هم دارای گارد و فیگوری منفی باشد که نتیجه‌اش در قالب یکی از اشکال خشونت علیه رویکرد تخصصی که به شناسایی و طرح مشکل مبادرت کرده است، تخلیه می‌شود‌ و در واقع به حفظ موقعیت و شرایط موجود تاکید می‌کند. 
البته به لطف خداوند این چالش‌های آداپتیو در کشور و جامعه‌ی ما با طی روندها و پروسه‌های اجتماعی و پیشروی فعالان اجتماعی در حال کم رنگ شدن است و اکثریت مردم از ایده‌های علمی یا شناسایی چالش‌ها استقبال می‌کنند اما معدودی نیز هستند که یک تجربه‌ی زیسته که دارد آنها را به شناسایی چالش‌های آداپتیو اجتماعی در برابر زنان و معلمان دعوت می‌کند به یک روانشناسی مبتذل و سطحی فردی با رویکردی شبه فرویدی تقلیل می‌دهد و با شلیک یک کلمه‌ی خشن یا توهین آمیز، یک مساله پروبلماتیک(دشوار) و چالش آداپتیو را تقلیل داده، پاک نموده و در نهایت انکار می‌کند. 
بارها این نوع رفتارها را با سایر زنان مخصوصا اگر دغدغه‌مند باشند حس کرده‌ام و با ذکر خاطره‌ای دیگر آن را بررسی می‌نمایم؛ زمانی با چند تن از آقایان در جلسه‌ای با یکی از شخصیت‌ها حاضر بودیم و قرار بود تا بتوانیم در این جلسه موافقت برای تخصیص امکاناتی برای رفع محرومیت در مناطق کم برخوردار را اخذ نماییم، افراد شروع به صحبت کردند و تنها به طرح موفقیت‌های بزرگنمایی شده و دستوردهی پرداختند که بعضا انتزاعی و غیر عینی بود، یعنی به شکل آداپتیو در قالب کلیشه‌های گفتمانی و ناخواسته واقعیت تحریف می‌شد و زمانی که نوبت به من رسید به طرح دیدگاهم پرداختم و به محرومیت‌ها و مشکلات اشاره کردم و در همان جا حس کردم که نگاه حاضرین در جلسه به من تغییر کرد و شکلی ملامت‌گونه به خود گرفت، گویی مرتکب گناهی به نام واقع‌بینی شده‌ام!
اینها بخش کوچک و کم اهمیتی از چالش‌های آداپتیوی است که هر روز فعالین اجتماعی، مخصوصا فعالین زن با آن رو به رو هستند و حل این نوع انگاره‌ها که ماهیتی تاریخی، اجتماعی و حتی اقتصادی دارد تنها در گرو طرح و بیان و گفتگوی انتقادی و منطقی است و مطمئنا هر چه دایره‌ی مطالبه‌گری و فعالیت بیشتر شود، چالش‌های آداپتیو به عنوان نیروی سرکوبگر فرآیند سیستم‌سازی از خود مقاومت بیشتری نشان می‌دهد. برای حل این نوع رویکرد ما به آشنایی بیشتر با مفهوم چالش های آداپتیو نیاز داریم و امیدوارم این نوشته‌ی کوتاه موجبات تامل و تحقیق فعالین و مسئولان ما را فراهم آورد.

تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید